جاذبه های گردشگری خوی|اماکن تاریخی،تفریحی،مذهبی خوی
کلیسای سرکیس مقدس دیزا
این کلیسا واقع در روستای فنائی، شرق دیزا در جنوب خوی در استان آذربایجان غربی است. این کلیسا بدست ارامنه روستای مزبور در قرون 16 یا 17 میلادی بنا شده است. پلان کلیسا بازیلیک مستطیل شکل است در جهت شرق به غرب که سقف و گنبد آن برروی چهار ستون با برش مریعی شکل تکیه دارد و ستونها توسط چهار قوس در چهار جهت به ستونهای مقابل و دیوارها متصل میباشند. در حال حاضر گنبد کلیسا فرو ریخته ولی بقیه قسمتهای آن نسبتا سالم باقی مانده اند. مصالح بکار رفته در آن عبارتند از سنگ لاشه و ملاط. تنها ورودی این کلیسا در سمت غرب بنا بوده و دارای نورگیرهائی بر دیوارهای جنوبی و شمالی میباشد. در سمت شرق بنا محراب زیبائی بشکل سه طاقی بنا شده است که در دو سوی آن اطاقهائی چهارگوش هر کدام با یک نورگیرقرار دارند.
کلیسای فنایی
کلیسای فنایی مربوط به سدهٔ ۷ و ۸ ه. ق. است و در خوی، حومه شهر واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۳۸۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این کلیسا در حومه شهرستان خوی در روستایی به همین نام و در میان خانه های روستایی قرار دارد . این بنا از قلوه سنگ و سنگ لاشه ساخته شده و قوس های جناقی آن از آجر و پوشش های گنبد آن سنگی است و محرابی به طرف شرق دارد . این کلیسا از نظر معماری و نقوش ترسیمی در محراب با بنای کلیسای مهلذان هم خوانی دارد و تعلق آن را به دوره صفویه تایید می کند .
این نقوش که در اندود گچ به کار رفته است عمدتا نقوش اسلیمی گل و بوته است . طرفین محراب نیز دارای مقرنس کاری زیبایی است . این کلیسا توسط هیأت ایتالیایی در ردیف آثار متعلق به قرن 18 میلادی معرفی شده تصرفات انجام شده در بنای کلیسا که ضمن انجام فعالیتهای پژوهشی و مرمتی در کلیسا بچشم میخورد یک مورد حفاری غیرمجاز در جلوی محراب کلیسا و همچنین تخریب سنگهای ساختمان کلیسا توسط مردم محل بوده است
کلیسای قریس
کلیسای قریس مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان خوی، روستای قریس واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۳۸۱ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. كليساي قريس با توجه به نحوه كارگذاري سنگ ها و استفاده از ملات ضخيم و نيز فرم پلان و نحوه تراش سنگها و ستونهاي استفاده شده در آن همانند ساير بناهاي منظم مذهبي منطقه مخصوصاً مشابهت فرم ساختمان به كاروانسراي قورديك كه در 5 كيلومتري همين بنا قرار دارد در دوره ايلخانيان ساخته شده است . محراب كليسا بفرم نيم بيضي است و در ساختمان داخلي كليسا 7 نورگير براي هدايت نور از بيرون به داخل كليسا تعبيه شده است ، يك سنگاب شكسته نيز در جلوي ورودي كليسا بجشم مي خورد كه محل جمع آوري آب چشمه مي باشد .
قسمت بهشت و جهنم طرفين محراب كليسا در مقايسه با ساير كليساهاي موجود در منطقه بصورت منحصر بفرد مي باشد . يعني تنها كليسايي است كه بهشت و جهنم آن در دو طبقه احداث شده ولي قسمت فوقاني آن بوسيله راهروهايي كم عرض با پله هايي به ارتفاع 25 سانتي متر از داخل محراب به بخش بالايي بهشت و جهنم عبور داده شده است . از جمله دخل و تصرفات انجام شده در بناي كليسا كه ضمن انجام فعاليتهاي پژوهشي و مرمتي در كليسا بچشم ميخورد يك مورد حفاري غيرمجاز در جلوي محراب كليسا و همچنين تخريب سنگهاي ساختمان كليسا توسط مردم محل بوده است .
کلیسای ملهذان
کلیسای ملهذان مربوط به دوره صفوی است و در شهرستان خوی، روستای ملهذان واقع شده و این اثر در تاریخ ۲ شهریور ۱۳۷۸ با شمارهٔ ثبت ۲۳۸۹ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
پارک بانوان خوی
پارک بانوان خوی یکی از فضاهای تفریحی و ورزشی است که توسط شهرداری مختص بانوان ساخته شدهاست. بانوان محترم می توانند به راحتی به پیاده روی و استفاده از امکانات تفریحی این پارک دسترسی پیدا کنند . درضمن روزهای پنجشنبه و جمعه خانواده ها می توانند از پارک استفاده کنند .
آدرس : آذربایجان غربی – خوی – بلوار 22بهمن
روستاي سيه باز
سیهباز، روستایی است از توابع بخش ایواوغلی و در شهرستان خوی استان آذربایجان غربی ایران.
و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۲۸۶۷نفر (۶۹۴ خانوار) بوده است.
خلاصه ای از تاریخ جعرافیائی و اجتماعی سیهباز
خلاصه مطلب:
پیشرفت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی مستمر و پایدار جوامع در بستر تمدن و فرهنگ پویا و دینامیک و پاسخگو به نیاز های زمان و انعطاف پذیر بوجود میآید. عامل اصلی برای بوجود آمدن چنین فرهنگی، دانش محوری و استفاده از علوم انسانی و تجربی به تناسب نیاز، نگارش و انتقال تجربیات گذشتگان و پیشنیان به نسل های بعدی (در صورت امکان نقد آن تجربیات توسط اشخاص متخصص و صاحبنظر و بسط شکل درست و اصلاح شده آن تجربه متناسب با شرایط زمانی حاضر در آن جامعه)، که این موارد همان مقوله تاریخ فرهنگ می باشند که امروزه به عنوان تاریخ و تمدن در مراکز علمی دنیا تدریس می شود و هر ملتی از پیشینه و عمق تاریخی بیشتری برخوردار باشد به آن افتخار ویژه دارد و در صورت بکار گیری مستمر و توسعه و تکامل آن، پیشرفت علمی و صنعتی فراوان کسب کرده است. حتی در نهاد های اجتماعی کوچک مانند روستاها نیز علم و فرهنگ تاثیر خود را را در دراز مدت نشان داده است مثال بارز آن مقایسه فرهنگ اجتماعی و تکامل روستای سیه باز با روستای پیرکندی است. مقایسه کنید دو روستای همجوار مانند سیه باز و پیرکندی و یا بیزندي را با زارعان.
روستای سیهباز ( یا بر طبق بعضی نوشتهها، سید عباس اگر چه این اسم مورد مناقشه است) طبق بررسی های انجام شده توسط نگارنده(قادر خليلي) از قرن هفتم هجری قمری بنام سیاه باز، در کتاب حمدالله مستوفی وجود داشته است و طبق اسناد معتبر دیگر موجود در بایگانی دولت ترکیه در استانبول مربوط به سالهای 1146-1136 هجری قمری كه تقریبا 300 سال پیش می باشد دوباره با نام سیاه باز که تقریبا مصادف با سلطنت شاه طهماسب صفوی بوده است آمده است.
روستای سعلکده
این روستا واقع در ۸ کیلومتری شهرستان خوی در استان آذربایجان غربی بخش مرکزی واقع شده است و جمعیتی بالغ بر ۱۱۰۰ نفر و 270 خانوار دارا می باشد.
درآمد زایی این روستا از کشاورزی و دامداری می باشد و تماماْ ۳۴۰ هکتار زمین قابل کشت دارد.
مساحت مسکونی ۵۰ هکتار دارای امکانات آب شرب – گاز- برق – تلفن- بهداشت – مدرسه تا مقطع اول دبیرستان – پست بانک و … می باشد.
یکی از مهمترین خصوصیات این روستا واقع شدن در مسیر جاده ابریشم خوی – قطور می باشد. که با راه اندازی بازارچه مرزی رازی – وان (ترکیه) در آینده ای نه
چندان دور یکی از مهمترین روستا ها خواهد شد که هم از لحاظ تبادل اقتصادی و هم از لحاظ فرهنگی از مهمترین قطب ها خواهد شد.
روستای اگری بوجاق
اگری بوجاق ( agribujag ) روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان خوی و در دامنه معروفترین کوه و ارتفاعات منطقه یعنی چله خانه. فاصله روستا تا شهر خوی 9 کیلومتر می باشد. اگری بوجاق با جمعیتی بالغ بر 1250نفر ( 260خانوار ) با روستاهای پارچی ؛ قیزقلعه و دیزج همجوار بوده و از زمین های کشاورزی حاصلخیز برخوردار می باشد. شغل اصلی ساکنان روستا عمدتا کشاورزی و دامداری است. روستا دارای یک باب مدرسه درمقطع ابتدایی ؛ مسجد بزرگ حضرت ابوالفضل ( که سالجاری با همت و همیاری اهالی بازسازی شده است ) ؛ خانه بهداشت ؛ دهیاری ؛ پست بانک روستایی و … می باشد.
روستای پسک سفلی
روستاي پسك سفلي يكي از روستاي هاي شهرستان خوي بوده كه از طرف شمال با شهر فيرورق همسايه بوده و از جنوب با روستاي سرسبز وار و از شرق با شهرستان خوي و از غرب با چندين روستاي كوچك و بزرگ همسايگي دارد. شغل اصلي و درآمد اهالي آن اكثرا از كشاورزي و دامداري تامين مي گردد.فاصله آن از شهر ستان خوي 9 كيلومتر بوده كه مسير آبشار معروف بدلان از اين روستا مي گذرد
موقعیت روستا:
روستای پسک سفلی در ۹ کیلو متری ودر شمال غرب شهرستا ن خوی واقع شده است
که از طرف جنوب غرب به روستای وار و از طرف شمال هم به شهر فیرورق منتهی میشود.
ویژگی های جمعیتی:
روستای پسک سفلی نزدیک به ۵۵۰ خانوار و حدود ۲۰۵۰ نفر جمعیت دارد .
دین و مذهب :
دین همه ی مردم این روستا دین مبین اسلام است و از لحاظ مذهب صد در صد مردم
این روستا مسلمان شیعه هستند.
گویش:
مردم این روستا به زبان ترکی آذری سخن میگویند و علاوه بر آن دارای لهجه نیز هستند
فرق لهجه مردم این روستا با سایرروستاها در تلفظ واج های (ج .چ) است که اهالی این
روستا این واج ها را کمی مایل به واج(ک)تلفظ میکنند.
یک نکته مهم:امروزه زبان ،گویش و لهجه ی هر مکانی به عنوان
یکی از میراث فرهنگی به شمار می آید و نشان دهنده ی قدمت یک مکان
و همین طور نشانی از مستقل بودن همان مکان در گذشته می باشد
(متاسفانه بعضی افراد بدون توجه به این نکته لهجه ی یک محل را به
عنوان چیزی برای خندیدن میدانند نه به عنوان میراث فرهنگی)
مناظر دیدنی روستا:
۱ـ چشم انداز کوه اورین که در بعضی کتب جغرافیایی بزرگترین قله ی آذر بایجان غربی
نامیده شده.
۲ـ قرار گرفتن در مسیر آبشار معروف و زیبای بدلان.
۳ـ باغ های زیبای سیب وگیلاس.
۴ـ رود خانه ی الند چای که از کنار این روستا میگذرد.
۵ـ مزارع زیبای آفتابگردان و کدو.
۶ـگردسر و سو دره سی در کنار این روستا.
توجه: لازم به ذکر است که جهت جلوگیری از تغییر در اسامی مناظر این روستا .تا آنجا که
ممکن بود این اسامی را به زبان و لهجه ی خود مردم این روستا نزدیکتر نوشتم.
علاوه بر موارد گفته شده با توجه به موقعیت روستا امکان احداث پارک جنگلی در روستا ی
پسک سفلی وجود دارد که اگر این اتفاق بیافتد بر زیبایی این روستا افزوده خواهد شد
روستا داراي امكانات خوبي است كه اختصارا بشرح ذيل آورده شده است :
– دو باب مسجد تازه ساخت
– دوباب حسينيه كه از محل نذورات و خيرات مردمي ساخته شده اند
– يك باب مدرسه ابتدايي (مختلط پسران و دختران)
– دو باب مدرسه راهنمايي (دخترانه و پسرانه)
لازم به توضيح است مدرسه راهنمايي دخترانه (اسراء) روستا از مهر 88 در همان ساختمان مدرسه قبلي باانضمام دوره ابتدائي شروع به فعاليت نموده است كه انتظارمي رود در سال هاي آتي با افزايش جمعيت دختران تحصيل كرده يك باب مدرسه مستقل براي اين عزيزان احداث گردد(زمين آماده ساخت موجود است).
– خانه بهداشت مستقل
– يك باب ساختمال دهياري تازه ساخت
– داراي خيابان كشي و آسفالت معابر
– داراي امكانات آب شرب سالم و بهداشتي ، برق ، امكانات گاز كشي از سال 84
گفتني است كه محل در آمد اكثر مردم از راه كشاورزي و دامداري است و از جمله محصولات توليدي روستا كدو معروف و صادراتي كه اشباها به كدو مشهدي معروف و مصطلح شده است كه در اين روستا بعمل مي آيد
گندم ، سيب زميني ، لوبيا ، نخود ، دانه هاي روعني و چندين محصول ديگر كه بصورت موردي بعمل مي آيد. از جمله محصولات باغي هم مي توان به سيب درختي ، گيلاس ، هلو، آلبالو، گردو، زرد آلو و … اشاره نمود.
لازم به ذكر است كه اين روستا منبع و قطب توليد نهال از جمله نهال تبريزي و صنوبر بشمار مي رود.كه از اين بابت كشاورزان نمونه اي انتخاب شده است كه انشاالله در آينده در قسمت معرفي افراد شاخص و نخبه روستا به آن خواهم پرداخت.
بافت جمعيتي روستا بصورت طايفه اي است و اكثرا باهم ديگر فاميل هستند از معروف ترين طايفه ها مي توان(مرادلو-حسنلو-مددلو- شريفلو –عليميرزالو-محمد رضالو- موسي الرضالو- زمانلو-شادفر- سبحاني فر-اميني راد- حاجي حسنلو –بايگان –حاتم خانلو – كاظم خانلو-پسكي- حاجي حسن لو- رستم پور-محمد لو- آقا بگلو) اشاره نمود.
ياد آور مي شوم كه 100 درصد مردم روستا شيعه 12 امامي اند و در تمامي مناسبتهاي مذهبي و اجتماعي حضوري پور شور دارند .كه جا دارد از روحاني زحمت كش روستا كه نيم قرن وظيفه هدايت و راهنمايي مردم را برعهده داشتند تقدير و تشكر كنم و براي آن مرد نازنين آرزوي سلامتي و طول عمر با عزت داشته باشم .
روستای آغبلاغ سفلی
روستای آغبلاغ سفلی در 55 کیلومتری شمالغرب شهرستان خوی واقع شده و طبق سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1390 ، 143خانوار و699 نفرجمعیت دارد و این روستا دارای جاذبه های گردشگری فراوان از جمله قلعه باستانی و آبسرد طبی و معدنی میباشد که برای معالجه و درمان بسیاری از بیماریهای روماتسمی و مفاصل و پوستی موًثر میباشد و قلعه آغبلاغ سفلی معروف به قلعه کافر مربوط به دوره اورارتو میباشد که در 2 کیلومتری این روستای واقع شده و این اثر در تاریخ ۷ اسفند ۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت۱۷۷۵۵ بعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است .
فرودگاه خوی
فرودگاه خوی (یاتا: KHY، ایکائو: OITK) نام فرودگاهی است که در شهر خوی استان آذربایجان غربی قرار دارد. این فرودگاه که در مهر سال۸۳ به بهرهبرداری رسیده، هم اکنون به عنوان مهمترین دروازه توسعه شمال استان در جابجایی هوایی مسافر، توریست، بازرگانان، اساتید دانشگاهی و دانشجویان، مهندسان و صنعتگران و… بعنوان یکی از زیباترین فرودگاههای کشور ایفای نقش مینماید.
مختصات جغرافیایی آن N۳۸۲۵۲۰ و E ۰۴۴۵۸۳۶ به فاصله ۱۰٫۸ NM و SE از شهرستان خوی بوده و ۳۹۸۱ پاارتفاع از سطح دریا دارد.
دارای باند پروازی به شمارههای ۱۵و۳۳ به طول ۲۸۵۰ متر و عرض ۴۵ متر، پارکینگ به ابعاد ۱۰۰*۱۵۰ متر با امکانات و پذیرای توقف سه فروند هواپیمای RJ100-JET – Fokker 100 – BAE تاکسی به ابعاد ۳۳*۱۶۵ متر میباشد.
برنامه های هوایی فرودگاه خوی روزهای شنبه و یکشنبه از تهران به خوی ساعت 06:10 و از خوی به تهران 08:10 صبح و چهارشنبه ها عصر ساعت 16:10 از تهران به خوی و 18:10 از خوی به تهران می باشد. برنامه های آینده خوی شامل راه اندازی پرواز خوی مشهد – خوی نجف و کربلا و برعکس و همچنین پروازهای تور گردشگری میشود .
مقبره آل یعقوب
اين مقبره در خيابان طالقاني روبروي ضلع غربي بازار قديمي خوي و در داخل باقت قديمي شهر قرار دارد اين بنا داراي سه در ورودي يكي از داخل كوچهاي كه مقبره در آن واقع است و دو تاي ديگر مشرف به خيابان طالقاني ميباشد و مناره رفيعي است از آجر و يك گنبد كوتاه با روپوش فلوني.
اين مقبره شبستاني دارد كه پنجرههاي آن مشرف به حياط مقبره است و در كنار آن اتاقي است و در كنار آن اتاقي است كه سقف آن داراي گنبدي ميباشد كه در زير گنبد ضريح وجود دارد و محوطه آن آيينه كاري شده كه فعلاً اين آينهها كدر شدهاند و زيبايي آن به چشم نميخورد.
ديوارهاي اتاق اصلي در قسمت زيرين با كاشيهاي رنگارنگ پوشيده شده و در پيشاني پنجرهاي شرف به خيابان دارد و در حياط كتيبههايي از آيات قرآن و نقوش شير و خورشيد با كاشيهاي الوان جلب توجه ميكند، يك اتاق ديگري نيز در ضلع جنوبي وجود دارد كه در آن فرزندان و اقوام آل يعقوب مدفون شدهاند.
در داخل مقبره سنگي بر ديوار وجود دارد كه مردم بنا به اعتقاداتي كه دارند نيت ميكنند و مهر به آن ميچسبانند، اگر مهر به سنگ چسبيد حاجت آنها برآورده ميشود.
مسجد داش آغلیان
این مسجد از مساجد کهن و منحصر به فرد شهرستان خوی است که در کوچه امین دیوان و در امتداد کوچه تلگراف قرار دارد و از مساجد آباد و دایر این شهر به شمار می رود.
ساختمان مسجد در حدود چهار صد متر مربع است که سقف آن چوب پوش بوده و ستونی در این مسجد به کار نرفته و بدون ستون بودن سقف به این مساحت وسیع آن را منحصر به فرد نموده است، بامی شیروانی، سقف آن را می پوشاند، در شمال مسجد، به سوی حیاط، ایوانی با چهار ستون چوبی قرار دارد، که سر ستون ها کنده کاری شده است.
ستون ها، ایوان ورواق مسجد را به سه قسمت تقسیم نموده که در وسط سرستون های ایوان، در دو سمت ابیات زیر مشاهده می گردد.
طرفه رواقیست به فضل کریم سایه فکن بر سر عرش عظیم
گریه سنگش به حسین شهید آیت قربست به عدل حکیم
در ساختمان مسجد غیر از چوب، از سنگ و آجر استفاده شده، که بعد از پی ها آجرها با ملاط آهک و شن و روی هم چیده شده اند، در ساختمان مسجد مشاهده نمی شود، مگرگچ بری ساده ای که در سر دیواره ها با خطوط موازی به اندازه تقریبی پنجاه سانتی متر وجود دارد ودر هلال در و پنجره بزرگ مسجد به سمت حیاط کاشی کاری زیبائی با آیات قرآن مشاهده می شود.
درب اصلی مسجد به حیاط که در قسمت شمال قرار دارد باز می شود. حیاط دارای دو درب است، دربی بزرگ که به کوچه امین دیوان و در امتداد کوچه تلگراف باز می شود.
معمار ساختمان مسجد، کلیّه ذوق و هنر خود را در طاق نما و تزئین با آجر ها در پایه ها و هلال درب به کار برده و در بالای این درب، لوحه ای تقریباً در متراژ 60 در90 سانتی متر مشاهده می شود، با نوشته هایی در چهار ستون، که به سبب زدگی سنگ، خوانده نمی شود و در بی به بن بست داش آغلیان که درسمت شمالی مسجد وجود دارد، باز می شود.
دلیل نامگذاری داش آغلیان برای این مسجد بنا به نوشته کتب تاریخی توسط پژوهشگران چنین آمده است که: طبق اظهار نظر ریش سفیدان زمان های قدیم، گویا محل مسجد، حیاط مسکونی سیدی بوده، وی در شب عاشورای یکی از سال ها، در خواب چند نفر خانم سیاهپوش را در حیاط و دور سنگ می بیند که در حال عزاداری هستند، از خواب می پرد به سوی حیاط کشیده می شود، سنگ را مشاهده می کند که قطرات اشکش سرازیر است، فردای آن شب خوابش را با عالمی در میان می گذارد، وی اظهار می دارد که خواب تو رؤیائی صادقه است، سپس با موافقت سید، منزل وی مبدل به یک زاویه برای مسجد، جهت زمستان و یک ایوان، جهت تابستان می شود و سنگ مزبور را به سبب گریه اش در روز عاشورا که بعضی از ریش سفیدان نیز، گریه کردن آن را حکایت می کنند، در مسجد می گذارند و اسم مسجد نیز، «داش آغلیان» می شود.
ساختمان جدید مسجد، در حدود چهل سال پیش، به راهنمایی حاج شیخ صادق فراحی و به کمک و همت مردم متدین ساخته شده، که حاج اسماعیل واعظی در این امر خیر، نقش عمده ای داشتند، غیر از مردم خوی، خوئی های مقیم تبریز نیز در ساختمان مسجد، کمک فراوانی کردند.
از جمله خویی، مالک کارخانه کبریت سازی تبریز، تیرهای چوبی مسجد را دادند و بعد از اتمام ساختمان مسجد، سنگ مزبور را در محوطه و محفظه ای قرار دادند، که هم اکنون مردم آن را زیارت می کنند و نذر می دهند.
مقبره شیخ نوایی
آرامگاه منور حضرت آخوند نوائي در جنوب غربي شهر خوي با دو مناره كاشيكاري شده و طاق و گنبدي طلايی رنگ و نماي منظري كاشيكاري در ابتداي بلوار شيخ نوائي قرار دارد.
اين بقعه با يك ضريح بسيار زيبا و قلم كاري شده با نقش آيات الهي و گل و بوته كه در اطراف اين تربت مقدس قبور متبركه علماء و برزگان شهرستان خوي آرام گرفته اند و اين بنا با مساحتي 2000 متر و مربع با امكاناتي شامل مسجد، حسينه، زائرسرا، آشپزخانه، وضوخانه و سرويس بهداشتي زنانه و مردانه و ساير امكانات رفاهي را دارا مي باشد و تقریباً اكثر مراسمات مذهبي و فرهنگي در سطح شهرستان بنا به موقعيتي كه دارد در اين مكان برگزار مي گردد و به عنوان يكي از قطب هاي فرهنگي و گردشگري مذهبي خوي محسوب ميشود و عزاداري و اجتماع با شكوه اربعين حسيني كه همه ساله در ميدان شيخ نوائي با انعكاس ملي برگزار مي گردد، از بركات اين آستان مقدس مي باشد.
مرحوم حاج ملا زين العابدين نوائي معروف شيخ نوائي در سال 1179 ه.ق برابر 1144 ه.ش در روستاي نوايي از توابع شهرستان خوي مقارن با حكومت كريم خان زند در ايران و حاكميت احمد خان دنبلي در خوي چشم به جهان گشود. آخوند نوايي تحصيل علم و دانش را همراه باسير و سلوك معنوي و تهذيب نفس در زادگاهش آغاز و پس از آن راهي حوزه علميه اصفهان گرديد و در محضر استادان و بزرگان آن شهر به شاگردي نشست و بعد از تحصيل معارف الهي و فقه آل محمد(ص) به زادگاه خويش مراجعت و مشغول تربيت نفوس مستعده گرديد و پس عمري تلاش در راه كمال و معارف اهل بيت در 17ربيع الاول 1259ه.ق در سن هشتاد سالگي مقارن با حكومت محمد شاه قاجار به رحمت ابدي پيوست.
پيكر پاك وي با تجليل و احترام مردم و علماي خوي تشييع و در قبرستان شهانق مشهور به ((قبرستان قوچلو)) سپرده شد. لازم به توضيح است که قبرستان قوچلوي شهانق در آن زمانها يكي از بزرگترين قبرستان هاي شهر خوي محسوب مي شد كه كمي بالاتر از هنرستان شهيد رجايي شروع و دبيرستان صديقه كبري و دبستان 9دي و هلال احمر را در بر ميگيرد تا مرقد مطهر شيخ نوايي ادامه داشت كه قبور بسياري از علماء و صلحا به همراه 50 شهيد ژاندارمري (مربوط به وقايع سالهاي 1300 شهرستان خوي كه در دفاع از اين شهرستان به شهادت نائل شده اند در اين قبرستان دفن شده اند) و بقعه حاج شيخ مهدي عرب كه از زهاد زمان بود در جريان توسعه شهري در زمان رژيم پهلوي تخريب و اثري از آنان باقي نماند.
مردم شهرستان خوي كرامات زيادي در حال حيات و ممات مرحوم شيخ نوايي ديده و نقل كرده اند كه معروفترن آنها، مراسم تشييع جنازه آن مرحوم ميباشد بطوریکه نقل مي كنند مرحوم وصيت ميكند كه همه اهالی شهر، كوچك و بزرگ در مراسم تشييع جنازه اش شركت و اين مراسم از بازار صورت گيرد و چنين هم ميشود، در حدود بيست هزار نفر در تشييع جنازه آن مرحوم شركت مي كنند در حال مشغول دفن مرحوم زلزله هولناكي در شهر صورت مي گيرد كه شهر را با خاك يكسان مي كند و كساني كه در شهر مانده بودند كشته و یا زخمي مي شوند. اين واقعه جانگداز در تاريخ 17ربيع الاول 1259ه.ق مصادف 28 فروردين 1221ه.ش بوده است.
علت اشتهار مزار شيخ نوايي به نقل از سيد محسن هدايت خويي از مرحوم حاج ملاعلي روضه خان با اين مضمون چنين نقل مي كند: يك نفر از اهالي ماكو هنگام عبور از نزديك اين قبرستان چندين بار با صداي حزن انگيزي اين بيت شعر از يكي قبور شنيده مي شود.
” دادي به حسن آب و ندادي به حسين از دادن و از ندادنت داد فلك ”
اين قضيه را به مردم شهر بازگو مي كند و بعد از آن مردم دسته دسته به زيارت قبر اين بزرگوار مي آمدند. بعد ظهور اين كرامت گنبدي بالاي مزارش احداث نمودند و سنگ قبري كه در آن مشخصات و تاريخ وفات و تولد در آن كنده كاري شده نصب كردند. سپس به همت عالم فرزانه مرحوم حاج شيخ جابر فاضلي مجددا تجديد بنا مي گردد و با گذشت زمان و توجه هر چه بيشتر مردم به آن مزار مبارك، عالم طراز اول شهر، مرحوم حاج شيخ جليل هنرور به كمك هيات امنا و اهالي شهرستان خوي بناي با شكوهي به بناي قبلي احداث مي كنند و در سال 1372اين بنا مورد بهره برداري قرار مي گيرد.
مسجد حاجی بابا
در ضلع شرقی بازار قدیمی، مسجدی که در و دیوارش نشانگر حال و هوای مردم متدین قرون گذشته است، عظمت خاصی به منطقه بخشیده است، این مسجد به سال 1256 ﻫ.ق به همت علی اصغر حاجی بابا بنا گردید.
دو درب این مسجد به طرف بازار حاجی بابا باز می شود، یکی از درها به کتیبه ای از آیات قرآن کریم با رنگ ثلث و خط سفید آراسته شده و با کاشی های لاجوردی رنگ، حاشیه نگاری شده است، این درب از درون به صحن مسجد باز می شود, درب دوم با طاق نمایی ساده به حیاط مسجد باز می شود، در ضلع غربی حیاط، دو ردیف ستون شش تایی چوبی و محرابی مقرنس کاری شده به چشم می خورد و در چهار گوشه اطاق، ترنج های نقاشی شده به رنگ لاجوردی دیده می شود و ترنج های کوچک به طور یک در میان در وسط جرزها قرار گرفته اند.
در ضلع جنوبی حیاط، ایوانی با سقف چوبی قرار دارد، منبری چوبی منبت کاری شده در آن موجود است که در تابستان نمازهای جماعت آنجا برگزار می گردد.
مسجد حاجی بابا، در ایام پر مخاطره انقلاب اسلامی، یکی از سنگر های خلل ناپذیر و پناه گاه امن مردم این شهرستان بود، طبق نوشته اسناد مورخین، تاریخ بنای این مسجد سال 1260 ﻫ. ق است، محمّد حسن اعتمادالسّلطنه در کتاب مرآﺓ البلدان، می نویسد: «مسجدی است از وجه ثلث مرحوم حاجی بابا تاجر در عصر شهریار مبرور، اسکنه الله فی ریاض السرور، ساخته شده و معروف به مسجد حاجی بابا است.»
منطقه حفاظت شده مراکان
منطقه حفاظت شده مراکان در جنوب سواحل رودخانه ارس و در شهرستان خوی قرار دارد .
مرز شمالی این منطقه رودخانه مرزی ارس و جمهوری آذربایجان است.
این منطقه از شمال به رودخانه ارس ، از جنوب به دشت فرسایشی رودخانه قطور چای ، از غرب به دشتهای کشاورزی قره ضیاالدین و از شرق به جاده اصلی که از جلفا منشعب شده و به سمت جنوب ادامه مییابد در امتداد خط لوله گاز محدود میشود . سد ارس در بخش شمال غربی منطقه واقع شده است .
حداقل ارتفاع منطقه 720 متر در بخش شرقی منطقه و حداکثر ارتفاع منطقه 2100 متر در ارتفاعات کلیسای سنت استپانوس قرار دارد . به طور کلی دور تا دور منطقه حالت دشت و تپه ماهور بوده و ارتفاعات منطقه در بخش میانی آن قرار دارد.
در تاریخ 20/7/1344 مراکان و یکانات بعنوان منطقه حفاظت شده تصویب گردید و پس از آگهی تحت حفاظت قرار گرفت .
در سال 1346 منطقه یکانات از مراکان جدا شد و مراکان با وسعتی معادل 92715 هکتار بر اساس مصوبه شماره یک شورای عالی شکاربانی و نظارت بر صید در تاریخ 2/6/1346 بعنوان منطقه حفاظت شده به تصویب رسید .
تا قبل از سال 1346 به علت چرای بی رویه احشام ، قطع اشجار ، شکار غیر قانونی و تبدیل علفزارها به زمینهای کشاورزی ، تخریب اراضی مختلف منطقه به شدت رو به فزونی گشت ولی در سال 1346 پس از برخورداری از عنوان حفاظت شده و سعی و کوشش شکاربانان پوشش گیاهی منطقه احیا گردید. منطقه
حفاظت شده مراکان خوی بعنوان مهمترین و زیباترین منطقه اکوتوریسم با 103هزار و 983 هکتار مساحت از قدیمیترین مناطق چهارگانه سازمان حفاظت محیط زیست است.
این منطقه بر اساس مصوبه شماره 220 شورایعالی حفاظت محیط زیست در تاریخ25/7/1380 به مساحت11435 هکتار تحت حفاظت قرار گرفت .
در منطقه حفاظت شده مراکان 28 گونه از 12 خانواده در 5 راسته پستاندار شناسایی شده است که شاخصترین آنها عبارتند از : قوچ و میش ارمنی ، کل و بز ، پلنگ ، سیاه گوش ، هامستر خاکستری.
تاکنون در این منطقه 128 گونه پرنده متعلق به 34 خانواده مورد شناسایی قرار گرفته است که از عمدهترین آنها میتوان هما ، عقاب طلایی ، بالابان ، کبک دری ، کبک چیل ، کرکس مصری ، دال میباشند .
تاکنون 34 گونه از خزندگان و ماهیان منطقه مورد شناسایی قرار گرفته است که از مهمترین آنها میتوان به افعی البرزی ، لاک پشت مهمیزدار غربی ، ماهی اسبله و … اشاره کرد
سیمای کلی منطقه جنگلی – کوهستانی است که رودخانه زاب از وسط آن میگذرد . حداقل ارتفاع منطقه در بستر رودخانه زاب 1300 متر و حداکثر ارتفاع منطقه 1852 متر در قله کوه حاج متک میباشد .
علاوه بر اجتماع درختان بلوط که 70 درصد پوشش جنگلی منطقه را تشکیل میدهد ، اجتماعات کوچکی از ولیک ، زالزالک ، بنه ، کیکم ، گردو ، بادام وحشی و بعضاً سماق در منطقه قابل مشاهده است . همچنین تک درختان سیب ، گلابی ، گوجه وحشی و نسترن نیز در منطقه بچشم میخورد .
منطقه حفاظت شده مراکان از لحاظ پوشش گیاهی دارای 10 تیپ اصلی و مقداری اراضی زراعی ،جنگلی ،صخرهای و شهری میباشد.پوشش گیاهی منطقه از پراکندگی خاصی در نقاط مختلف آن برخوردار بوده بطوریکه در بخشهای گرم ،تپه ماهور ،در شیبهای ملایم و غیر صخره ای ترکیبی از جوامع علفی و گراسهای مختلف نظیر استیپا ،پوا ،مرغ ،جودوسر ،و آگروپیرون معمولا همراه با رویش گونههای درمنه تشکیل شده است در سایر مناطق به ویژه در نقاط مرتفع ،انواع گونههای خشک ،خاردار و پشته ای نظیر گونها ،چوبک و کلاه میر حسن با گونههای علفی همراه میشوند .در پاره ای از نقاط آن فقط گونه درمنه با گونههای علفی همراه دارد.در کوهپایهها و درههای نقاط مختلف منطقه ،مخصوصا در ارتفاعات شمالی و مرکزی درختچه هایی نظیر شیر خشت ،رامنوس ،نارون ،گلابی وحشی ،کاهی بنه و نسترن وحشی به چشم میخورد .جوامع گز در کنارههای رودخانه ارس و گونه قیچ غالبا در غرب دره شام از گویسال تا آق بلاغ بطور پراکنده دیده میشود.
در اکثر درههای پرآب ، اجتماعات بزرگ گردو شکوه خاصی به منطقه بخشیده است . همچنین در کنار و حاشیه رودخانهها اجتماعات بید و زبان گنجشک و تبریزی نیز یافت میشوند .
خرس قهوه ای ، سنجاب ایرانی ، گراز ، گرگ ، خرگوش ، لک لک سفید ، کشیم بزرگ ، شاه بوف ، قرقی ، گونه هایی از اردکها ، گونههای مختلفی از مارمولکها از شاخصترین گونههای جانوری منطقه هستند.
مهمانسرای جهانگردی خوی
رستوران دارای ظرفیت ۱۶۰نفر می باشد.از اماکن دیدنی خوی مناره شمس تبریزی -مسجدمطلب خان -پل خاتون-پل هوایی(مرز ایرا ن و ترکیه)-امامزاده بهلول-دروازه سنگی را میتوان نام برد…فاصله از مرکز شهر : ۱ كيلومتر. فاصله از ایستگاه راه آهن : ۲۵ كيلومتر. نزدیکترین ایستگاه راه آهن : ایستگاه راه آهن قره تپه . فاصله از ترمینال : ۴ كيلومتر. نزدیکترین فرودگاه : فرودگاه خوی
اين مهمانسرا دارای ۱۰باب اتاق و ۳باب سوئیت می باشد که همگی دو تخته می باشند.
سرپرست هتل: محد عدلی القندیس
آدرس : خوی- میدان انقلاب
تلفن ها : 2440351-2249100-0461
فاکس: 2440352-0461
امامزاده سید بهلول
آرامگاه امامزاده سيد بهلول، در سه كيلومتري از مركز شهر خوي و در سمت غرب شهر قرار دارد.اين مزار قديميترين مزار خوي ميباشد و از تاريخ دقيق فوت سيد بهلول، (از نوادگان امام علي النقي (ع)) و شرح حال وي اطلاعي در دست نميباشد.بر روي سنگ قبر اين امامزاده كه قدمت طولاني دارد، نوشتههايي به زبان عربي وجود دارد كه شامل تاريخ وفات وي و اسم و لقب و … است؛ ولي نصف نوشتهها كه مربوط به تاريخ وي نيز ميباشد.
اين امامزاده در بين اهالي خوي و اطراف آن از احترام فوقالعادهاي برخوردار است و مردم براي رفع مشكل و گرفتاريها و برآورده شدن حاجات به زيارت وي ميروند و معمولاð پول نقد يا ساير اجناس مورد نياز زوار را به امامزاده وقف نموده يا گوسفنداني را جهت آن نذر و قرباني ميكنند.همچنين در حدود 500 متري اين امامزاده، امامزادهي ديگري نيز وجود دارد كه مشهور به ”بالا امامزاده“ يا ”امامزاده كوچك” ميباشد و به نقل از اهالي برادر كوچكتر مرحوم سيد بهلول ميباشد.كرامات زيادي از اين دو امامزاده پيرامون برآورده شدن حاجات و شفاي مريضان مشاهده شده است.
امام زاده سید بهلول این امام زاده در محلهای به همین نام در شهرستان خوی واقع گردیده و بزرگترین مکان زیارتی این شهر است. که اکثر رجال مذهبی و سیاسی و نامی این شهر در این مکان مدفون هستند.نقل است جنازه این سید پس از قتل توسط عباسیان که دشمن سر سخت علویان بودند، در این محل که گندم زاری بوده است به صورت شبانه و پنهانی مدفون گردیده بود.که کشاورز این مزرعه هنگام آبیاری آن متوجه می شود آب در قسمتی از زمین فرو نرفته و جمع می شود. به موضوع کشاورز حساس می شود و پس از کندن زمین برای علت این امر، به جنازه سید بهلول می رسد.شیعیان اندکی را که در شهر بودند(اکثر جمعیت شهر اهل تسنن بوده و بسیاری هنوز بر دین مسیح بودند) را خبر می کند تا در آن مکان دفنش می کنند.
به استناد سنگ قبر مرمری که سال ۱۳۷۶ خورشیدی در این مکان کشف گردیده، وی با دو نسل ، منسوب به امام علی النقی میباشند که در سال ۳۲۷ هجری پیکرش در این مکان دفن شدهاست. داخل حرم آیینه کاری و منقش کاری زیبایی به چشم میخورد.این بنای مذهبی تا کنون بیش از 3 بار تجدید بنا و بازسازی گردیده است که آخرین بازسازی آن مربوط به سال ۱۳۶۷ می باشد.هم اکنون نیز( سال۱۳۹۱) طرح های گسترش حرم در مورد ایجاد بناهای جدید در اطراف آن در دست اجراست .
طرح گسترش و رهاسازی مسیر این امام زاده تا مزار شمس تبریزی که در فاصله ۸۰۰ متری آن است ، در سال های اخیر با جدیت طرح های مطالعاتی آن در شرف تکمیل و اجرا است. در راستای توسعه امکانات زیارتی و گردش گری این مکان زیارتی، هتل بزرگ و مجهزی در سال ۱۳۹۰ در نزدیک این مکان مذهبی افتتاح گردیده است.اطراف این مکان مذهبی از دیر باز به عنوان مکانی مقدس برای دفن اموات بود. که در سال ۱۳۵۹ بخشی بزرگی از این گورستان را دولت تملک نموده و در آن اقدام به ساخت مدرسه و در مانگاه کرد
در این گورستان در سال ۱۳۰۵ سیدی به نام میر هادی سید کوثری مدفون می گردد. سالیان بعد که گورستان بزرگ امام زاده تبدیل به مراکز دولتی می گردد، آرامگاه او به علت احترام فوق العاده وکثرت زایران وی تخریب نمی شود و به صورت زیارتگاهی که ۲۳ متر زیر بنا دارد مورد بازسازی و بر بالای آن گنبد و گلدسته ای ساخته می شود.که هم اکنون به نام مقبره( میر هادی آقا)در بین مردم مورد زیارت قرار می گیرد.ایشان از ساکنان منطقه قفقاز ایران بود که پس از تسلط روس ها به آن منطقه و افزودن این سرزمین بر قلمرو خود در زمان قاجار، ملک و خانه و کاشانه خود را ترک و به شهر خوی مهاجرت می نمایند.داخل این زیارت گاه آرامگاه خانوادگی ایشان است.نقل است خود این سید مکان دقیق دفن خود را که هم اکنون در آن مدفون است، قبلا مشخص و وصیت کرده بود
پل خاتون
در سه كيلو متري جنوب شهرستان خوي بر روي رود خانه قطور و در راستاي جادّه خوي به اروميّه پلي كهن وجود دارد، كه در زبان مردم و اسناد و مدارك موجود به نام پل خاتون معروف است، اين پل داراي پايه ها و موج شكن هايي به شكل پشت ماهي از سنگ هاي نسبتا” بزرگ و منظم با ملاط ماسه و آهك ساخته شده است، در قسمت فوقاني پل، آجر به كار رفته است و داراي هفت دهانه بزرگ آب رو بوده و در بين دهانه هاي بزرگ پايه هاي سنگي، به طور منظّم، هفت دهانه طاق نماي تزئيني قرار گرفته است.در گذشته كاروان هايي كه از عثماني مي آمدند، از اين پل عبور كردند و تا چند سال پيش نيز گذرگاه مردم بوده، ولي در سال هاي اخير در راستاي آن، پلي جديد ساخته شده و راه ارتباطي مردم از روي پل جديد مي باشد.
اين پل به علّت ارزش باستاني بودنش توسّط ميراث فرهنگي استان حفاظت مي گردد. در بعضي منابع تاريخي آمده است كه اين پل به دستور احمد خان دنبلي و در كنار دامنه غضنفر ساخته شده، كه هنوز پا بر جاست و سبب معروف بودن به خاتون كه نامي زنانه است. در افواه عامّه آن را به همسر احمد خان دنبلي منسوب مي دارند، ولي اين انتساب به دلايلي پذيرفتني نيست، يكي اينكه تعبير خاتون در عصر فرمانروايي دنبلي ها در خوي متداول نبوده و كهنه تر است، ديگر اينكه در قرون گذشته ودر لشكر كشي سلطان يعقوب آق قويونلو در سال 883 ﻫ .ق براي جنگ با برادرش سلطان خليل، اين پل مورد استفاده قرار گرفته است و چنين به نظر مي رسد پلي كه در اين محل بوده و شايد در طيّ ساليان بعد و در اثر سوانح طبيعي و انساني تخريب شده، احمد خان آن را تعمير، يا پل جديدي در محلّ پل قديمي ساخته و نام قديمي كه شهرت داشت بر روي آن مانده است.
گذشته از آن واژه ((خاتون))، واژه كهن تر تركي به معني زن بزرگ منش، و در قديم عنوان تركي و مغولي زنان و دختران خان و خاقان بوده، به معني بانوي عالي نسب و ملكه، و معمولا” در مقابل خاقان به كار برده مي شد. و از دوره سلجوقيان بيشتر رايج شده و پيش از آن در شاهنامه منحصرا” به صورت عنوان خاصيّ دربرابر خاقان آمده است.
معروفترين خاتوني كه در آن ادوار در اين نواحي حكومت يافته، دختر طغرل سلجوقي همسر اتابك اوزبك بود . پس از حمله مغول، زمانيكه پاي سلطان جلال الدّين خوارزمشاه به تبريز رسيد، وي در مقابل سلطان، ضعف نشان داده و به سوي نخجوان گريخت، خاتون بعد از ديدار سلطان جلال الدّين، به ازدواج وي در آمد و به دستور سلطان در خوي ساكن گرديد. و از طرف شوهر جديد، حكومت و مالكيّت سلماس واروميّه نيز به خاتون داده شد. با اين سابقه گمان مي رود كه پل خاتون باستاني، به دستور وي بر روي رود قطور احداث گرديده، تا وي بتواند به آساني در قلمرو خود رفت وآمد نمايد.
پل قطور
این پل که بر روی درهای وسیع و با تکنولوژی جدید جهت عبور راهآهن و قطار احداث شدهاست، یکی از پلهای مهم و شناخته شده خاورمیانه محسوب میشود. طول آن ۴۴۸ متر، ارتفاع آن ۱۲۸ متر وقطر دهانه آن ۲۳۲ متر است.
ساخت این پل در سال ۱۳۴۹ (۱۹۷۰ میلادی) به پایان رسید. این پل از نوع زیر قوسی است و تا مدتها بزرگترین دهانه قوسی را در بین پلهای ایران داشت این پل در سال ۱۳۴۷ توسط دو شرکت ایرانی ( رانکین ) و شرکت اتریشی (پور) پی ریزی و پایههای بتونی آن اجرا و اسکلت فلزی و شاسی آن توسط امریکائیها انجام گرفت.
ارتفاع آن از سطح رودخانه قطور ۱۱۸.۲۸ متر دارای ۱۰ عدد پایه بتونی مسلح بوده که ۶ عدد از این پایهها به طرف خوی و ۴ عدد از پایههای بتونی به سمت رازی میباشد و در مجموع دارای ۸ دهنه که به صورت اکس به اکس در امتداد هم گسترش یافتهاند. این پل بر روی دره ای وسیع و با تکنولژی جدید جهت عبور راه آهن و قطار احداث شده است ، یکی از پا های مهم و شناخته شده خاورمیانه محسوب می شود
آرامگاه پوریای ولی
به روایتی مقبرهٔ او در شهر خیوه، ۲۵ کیلومتری جنوب شهر اورگنج مرکز استان خوارزم ازبکستان میباشد. این مقبره خود یک مجموعهٔ فرهنگی – تاریخی است و در فاصلهٔ قرنهای هشتم تا چهاردهم هجری (۱۴ تا ۲۰ میلادی) برای بزرگداشت نام پهلوان محمود ساخته شدهاست. چنانکه در آن نواحی رسم بر این است که پس از مراسم ازدواج برای تبرک به زیارت آرامگاه او میروند. طبق منابع موثق، پهلوان محمود قتالی فرزند پهلوان پوریای ولی بوده و با عنوان محمود قتالی بن پوریای ولی از وی نام برده شده متاسفانه در برخی از منابع متاخر کلمه«ابن» که به معنی«فرزند» است
حذف نموده و منابع معاصر نیز هر دو شخصیت را یکی فرض نموده و پهلوان محمود قتالی را مشهور به پوریای ولی ذکر کردهاند. این اشتباه در دایره المعارف بزرگ اسلامی هم تکرار شدهاست. اما باید توجه داشت که پهلوان محمود قتالی هر چند که عارف و پهلوان نامداری بوده و آثاری هم با یادگار گذاشته، ولی هرگز در شهرت و نام آوری بهای پدرش پهلوان پوریای ولی نمیرسید. پس میتوان گفت آرامگاه پهلوان محمود قتالی فرزند پوریای ولی است که در شهر خیوه در ۲۵ کیلومتری جنوب شهر اورنگ مرکز خوارزم ازبکستان میباشد.
شهرت پوریای ولی تنها به دلیل پهلوانیهایش نیست بلکه مردم منطقه او را به داشتن ویژگیهای نیکوی اخلاقیِ معلم، مرشد، صوفی و مرد خدا میشناسند. آرامگاه مشهور شده بنام او از پر رونقترین مکانها در منطقهاست که هر روز مردم کثیری از اطراف فرارود و به ویژه خوارزم برای زیارت و راز و نیاز با خدای خود به آنجا میروند. گفتنی است که در ایشان قلعه امیران و صاحب منصبان زیادی مدفوناند اما امروزه از هیچ یک از آنها نامی برده نمیشود و تنها نام پهلوان محمود بن پوریای ولی و آرامگاهش همچنان زندهاست.
البته مقبرهای در شهر خوی وجود دارد که روی آن نام پوریای ولی نوشته شدهاست. و مردم شهر خوی آن را «پیر ولی»می نامند. در مورد اینکه پهلوان پوریای ولی در خوی زندگی کرده و در همین شهر و در گورستان مشهور به«پیرولی» دفن شدهاست به ۵ سند مهم تاریخی اشاره میشود:
1-در یک طومار قدیمی که در عهد صفویه و حدود ۴۰۰ سال قبل بر روی پوست آهو نوشته شده، صراحتا آمدهاست که پهلوان پوریای ولی از شهرستان خوی بود. متن کامل و تصویر این طومار در کتاب «ورزش باستانی ایران» نوشته دکتر پرویز ور جاوند آمدهاست.
2-در کتاب «مرآت الشرق» (که اخیرا از سوی کتابخانه آیت الله مرعشی منتشر شده و شامل شرح حال ۶۸۴ تن از دانشمندان شیعه در قرنهای ۱۳و۱۴ هجری قمری میباشد) زندگینامه پهلوان پوریای ولی و وجود مزارش در گورستان «پیرولی» خوی ذکر شده است.
در این کتاب به سنگ قبر پوریای ولی هم اشاره شده و عین سنگ نوشته، قید شدهاست. در این سنگ قبر اسامی ۷ تن از اجداد پوریای ولی ذکر شده بود. که بر اساس آن نام پدر پوریای ولی، محمود بود و پسر وی نیز محمود نام داشتهاست. البته این رسم در بین مردم خوی و منطقه وجود داشته و هنوز هم ادامه دارد که افرادی برای زنده نگه داشتن نام پدرشان فرزند خود را به نام پدرشان نام گذاری میکنند.بر اساس آن سنگ قبر، پوریای ولی سال ۸۲۰ هجری قمری، دار فانی را وداع گفتهاست. صدراسلام محمّد امین امامی خویی در مورد مرقد ایشان در کتاب “”مرآة الشرق”” مینویسد:»قبر امیر ولی (پوریای ولی)، مشهور به پیر ولی،… فردی مرتاض، عابد و پسندیده سیرت، بااخلاق خوب، بزرگ مقام بود. در زندگی وی بعضی کرامات به او نسبت میدهند. شهرها و آبادیهای دور و بعید را قصد نموده، در شهر خوی مدفون است. بعد از دفن بر روی قبرش قبّه و بنائی ساخته و خانقاهی درست کردند.
مردم بر مزارش برای قضای حاجات به خصوص شبهای جمعه جمع میشوند. مقبرة آن بعد از گذشت زمان تخریب شده، لکن آثارش باقی مانده و اهالی آن را زیارت میکنند.سند دیگر در این مورد داستانی است که در مورد پوریای ولی در بین مردم خوی از گذشتههای دور در باره قبر پوریای ولی سینه به سینه نقل شدهاست و ما نمیتوانیم از داستانهای که مردم بصورت سینه به سینه نقل میکنند. ، به سادگی بگذریم. به هر حال این داستان که در کتابهای تاریخی هم نقل شده، علت اسطوره شدن پوریای ولی را نشان میدهد. این داستان در بین مردم خوی چنین معروف است که:
جوانی از فقرای شهر خوی که از نعمت پدر محروم بود. عاشق دختر حاکم این شهر میشود. او که تنها فرزند مادرش بود، از شدت عشق بیمار و بستری میگردد. مداواهای پزشکان در علاج بیمار کارگر نمیافتد چرا که بیماری عشق درمان جسمی ندارد.بالاخره پسر زبان میگشاید واز عشقش به دختر حاکم میگوید. مادر و نزدیکانش وی را نکوهش میکنند. اما پسر بر عشق خویش پافشاری میکند و مادر به ناچار به خواستگاری دختر حاکم میرود. خبر به گوش دختر حاکم میرسد و وی ازدواج خود با آن پسر یتیم را مشروط به پیروزی وی بر پهلوان نامدار خوی، پوریای ولی میکند. از آنجا که عشق منطق دیگری دارد. پسر جوان با وجود اینکه میداند، توان غلبه بر پوریای ولی را ندارد، برای مبارزه و کشتی گرفتن اعلام آمادگی میکند. تاریخ مبارزه روز جمعه تعیین میشود.
در شب پنج شنبه در یکی از مساجد شهرخوی، مادر آن جوان حلوای نذری پخش میکند که از قضا پوریای ولی هم آنجا حضور داشت. پهلوان از مادر میپرسد: سبب نذرت چیست؟ و او جواب میدهد: پسرم برای ازدواج با دختر حاکم باید با پوریای ولی کشتی بگیرد و من این حلوا نذر کردهام تا پسرم پیروز گردد.پوریا دچار تردید میشود. تردید در مورد حفظ موقعیت خود به عنوان پهلوان شهر یا اجابت نذر یک مادر و حرکت در جهت رساندن یک جوان به آرزوی خود. او در این تردید تصمیمی شجاعانه میگیرد که باعث اسطوره شدن پوریای ولی میگردد. روز موعود فرا میرسد.
پوریا و جوان عاشق در میدان کشتی حاضر میشوند. جمعیت انبوهی به تماشا ایستادهاند. همه انتظار دارند. در چشم به هم زدنی، پهلوان نامدار شهرشان پیروز گردد. اما نتیجه چیز دیگری است. پهلوان خود را مغلوب جوان عاشق میکند.خود پهلوان پوریای ولی در این مورد میگوید: وقتی پشتم به خاک رسید و آن جوان بر سینهام نشست. ناگهان حجاب از دیدگانم به کنار رفت و آن معرفتی را که سالها در جستجویش بودم، در مقابل دیدگانم یافتم.مردم، جوان پیروز را بر دوش خود گرفتند و به سمت خانه حاکم حرکت کردند. پهلوان شهر مغلوب شد و در زیر دست و پای مردم نظاره گر شادی آن جوان و گریههای شوق مادرش بود. دیگر هیچکس پوریا را به چشم پهلوان نمینگریست.سالها بدین منوال سپری شد و مردم زمانی متوجه قضیه شدند که پهلوان پوریا نقاب خاک بر سر کشیده یود. از آن زمان پوریا به پهلوان افسانهای و اسطورهای تبدیل شد.
ده فرمان مشهور جوانمردی که از پوریا به یادگار مانده، جزو اصول ورزش باستانی کشور است و این ده فرمان سالها سرلوحه پهلوانان خوی بوده و هنوز هم سینه به سینه نقل میگردد.”
۴-امیر کمال الدّین حسین گازرگاهی در “مجالس العشّاق /۹۶«داستان پهلوان محمود پوریا را شروع کرده:»تکیه دار دارالصّفای اولی الأیدی والابصار(قسمتی از آیة ۴۵ سورة ص)«. در بررسی عناوین و القاب شهرهای ایران، به شهری غیر از خوی بر نمیخوریم که لقب»»دارالصّفا«” داشته باشد.
۵-مرحوم پرتو بیضایی در کتاب «تاریخ کشتی ایران» از صفحة ۲۶ الی ۶۱ کتابش را به زندگی پهلوان پوریا اختصاص دادهاست. وی به نقل طوماری به عرض ۱۷ سانتی متر و طول سه متر و نیم پرداخته، که از قرائن پیداست، انشاء کنندة آن از قصّهخوانان چند سده پیش، به احتمال قوی عصر صفویّه میباشد. مرحوم بیضائی این طومار را پس از تجسّس و تحقیقات فراوان از آقای زرکشان به دست آوردهاست. در این کتاب ضمن نقل روایاتی از زندگی پوریای ولی در خوی به کشتی پهلوان با پهلوانی به نام «شیردل» از تبریز در مقام کهنه سواری، اشاره دارد، که در میدان «خوی سرماس”” اتفاق میافتد. چند سطر پائینتر مینویسد:
از طرف قبله ده دلیر پیدا شدند همه کلاههای اشریکی(نام محلّی) بر سر و نمدهای پا زهری در بر و زیر تنبانها (لباس کشتی) بر کتف در برابر پهلوان ایستادند و پاهای خود را جفت کردند و سلام دادند. پهلوان پرسید که کیستید و از کجا آئید و به چه کار آمدهاید، در جواب گفتند که از جانب فارس آمدهایم در خدمت شیخ روزبهان بودیم و ما به اشارت شیخ وارد اینجانب شدهایم و شیخ ما را گفت شما را به خدمت پهلوان محمود پوریای ولی باید رفت و ما دوازده سال بود که در خدمت شیخ بودیم و شیخ ما را گفت شما به خوی سرماس(خوی سلماس) میباید رفت و لباسی که در نظر است ما را پوشانید الحال به خدمت تو آمدهایم که تا حیات باشد، باشد در خدمت تو باشیم. پهلوانانی که از جانب حاجی بکتاش از غرب آمده بودند، پهلوانانی که از جانب صبا (به جای مشرق به کار رفته) از مشهد مقدّس آمده بودند و… در خوی سرماس پیش پهلوان پوریا جمع میشوند
(نامهای دیگر: پوربای ولی، محمود خوارزمی، پریار) پهلوان، صوفی و شاعر ایرانی است که در ورزشهای زورخانهای پیشینه زیادی داشتهاست.
نام و لقب
نام آن چنانکه دانستهاست، پهلوان محمود خوارزمی است و در شعر به قتالی تخلص میکرد
اما درباره لقبش (پوریای ولی) اختلاف کردهاند. جزء نخست لقب او به اختلاف روایات پوریار، پوربار، بوربا، پریار، پوریار، پکیار و بوکیار نیز آمده است(جامی، ۵۰۴؛ گازرگاهی، ۱۴۰؛ آذر، ۳۱۹؛ هدایت، ریاض… ، ۱۹۷؛ اعتمادالسلطنه، ۲/۶۲۰؛ قداراف، ۱۵۲؛ پرتو، بیضایی، ۱۱۱-۱۱۲). برخی نیز او را فرزند پوریای ولی دانستهاند(اوحدی، ۳/۹۴۰؛ واله، ۳۴۷؛ علی حسنخان، ۳۸۲؛ هدایت، سفارتنامه… ، ۷۸، ۹۰).
کمالالدین حسین گازرگاهی، مؤلف مجالس العشاق، که نزدیکترین تذکره نویس به زمان پوریای ولی است، لقبش را «پریار» یاد کردهاست. نویسنده کتاب «تاریخ ورزش باستانی ایران، زورخانه» بر این نظر است که پوریا ترکیبی از دو کلمه پری و یار است و بر کسانی اطلاق میشده که در انجام کارهای شگفتانگیز ممتاز بودهاند.
پوریای ولی در جوانی کشتی میگرفت و پیشه پوستیندوزی و کلاهدوزی داشت. در همان زمان جوانی، به شهرهای گوناگون آسیای میانه، ایران و هندوستان سفر کرد و همه جا کشتی گرفت و به پهلوانی نام یافت. درباره دگرگونی روحی پوریای ولی روایتهای فراوان آوردهاند. بطور کلی زندگی پوریای ولی با افسانه درآمیختهاست.پوریای ولی در میان ورزشکاران ایران نمونهای از اخلاق، پایمردی و جوانمردی است و نه تنها در مقام یک پهلوان، بلکه در مقام یک قدیس در میان مردم جایگاهی والا دارد.
جهنم دره
اگر از شهر خوی در استان آذربایجان غربی به سمت چالدران از جاده زرآباد حرکت کنید در بین راه به منطقهای خواهید رسید به نام جهنم دره.در نزدیکی روستای قریس که منطقهای کوهستانی است جهنم دره واقع شده است.کمتر کسی به سمت جهنم دره میرود جز کسانی که به قصد کوهنوردی و شکار به این منطقه کوهستانی نزدیک میشوند.
این منطقه به قدری برای بومیها حواشی دارد و با مسئله مواجه است که کسی برای گشت و گذار به این منطقه نمیآید. اما علت اینکه این منطقه تحت این عنوان نامگذاری شده است این است که اطراف این منطقه را کوههای بلندی دربرگرفته و در دورانهای گذشته تا سالهای اخیر مأمن کسانی بوده است که با حکومتهای مختلف وقت خود مشکل داشتهاند و در این منطقه صعب العبور از مردم عادی دور میشدهاند.
جهنم دره هم از نظر وضعیت فیزیکی و هم از نظر روانی به علت حضور افراد خاطی برای مردم منطقهای منفور و خطرناک است.این منطقه در گذشته در محدوده جاده ابریشم قرار داشته است.
زیارتگاه تاریخی علمدار
مقبره علمدار این زیارتگاه در روستای بدل آباد شهرستان خوی در بالای تپه کوه کوچکی در منتهی الیه خروجی این روستا به سمت روستای قرخ یاشار در امتداد شمال غرب شهر خوی در مختصات (93900ـ69750) برابر چاپ نقشه سازمان جغرافیائی کشور در سریال 4967 برگ دو واقع گردیده است ، بنابر اظهارات گروه اعزامی باستان شناس ، احداث این بنا به زمان قبل از اسلام و دوره ساسانیان بر می گردد.که در آن زمان آتشکده بود اما بنای آن ویران گردیده است.
اما قبر فعلی به یکی از دلاوران شهید جنگ چالدران که سید بزرگواری بوده مربوط می شود.و احداث بنای زیارتگاه فعلی به زمان شاه عباس منتسب است.که خانمی به نام فاطمه مرشدی آن بنا را در سال 1158 خورشیدی بنا نموده است.که مزار او در کنار مقبره واقع گردیده است.در سال 1351 به دنبال ایجاد جاده قرخ یاشار چون زمانی علمدار، گورستان ارامنه بود، اشیا عتیقه زیادی استخراج و تحویل موزه خوی گردید.این به احتمال زیاد این سید زادگاهش شهر خوی نبوده و به دور از موطن خود در غربت مدفون گردیده است.
در باره علت نامگذاری این مکان به نام علمدار ، با مطالعه تاریخ عصر صفوی ، قریب به یقین چون ، شهید مدفون در این مکان از علمداران و پرچمداران شاه عباس در جنگ چالدران بود ، این مکان به زیارتگاه علمدار مسمی گردیده است. و چون علم علمدار ،همیشه باید در بلندا در اهتزاز باشد ، پیکر او را بر قله کوه دفن کرده اند ، یعنی همیشه در اهتزاز است و شهادت مایه شکست او نیست. طبیعی است این عمل باعث ارتقا روحیه شهادت طلبی در بین سپاهیان می شد.در انتخاب این مکان برای دفن این شهید دو نکته مهم حایز اهمیت و سندی برای این گفته هاست .اول این که این تپه از فاصله 23 کیلومتری شهر خوی از طرف منطقه چالدران(گردنه گوردیک) که نمای شهر خوی پیدا می شود، علی رغم کوچک بودن بنای مقبره(12 متر زیر بنا) به وضوح قابل رویت و قابل تفکیک از عوارض طبیعی زمین است .
طوری که سریع به چشم خورده و بیننده را نسبت به آن مقبره حساس می کند.نکته دوم اینکه ارتفاع این تپه کمتر از 150 متر است تا صعود به آن جهت زیارت مقبره برای عموم، آسان و سهل الوصول باشد. در سالهای اخیر با همت مسیولین و مردم روستای بدل آباد، بنای این یاد بود مورد مرمت قرار گرفته است.
منطقه شکار ممنوع زرآباد
منطقه شکار ممنوع زرآباد در موقعیت جغرافیایی N3844 E4457 در استان آذربایجان غربی واقع است. منطقه ای است کوهستانی که به دلیل برخورداری از حیات وحش از سال 1376 در زمره مناطق شکار ممنوع استان قزوین قرار گرفته است. در طی سال های 76 و 77 نزدیک به 300 راس قوچ و میش از جزیره کبودان به این محل رهاسازی شده است.
این منطقه بصورت دالان یا پل قشلاقی منطقه حفاظت شده مراکان و ییلاقات الند بهم متصل میسازد. تپه ماهورها و مراتع میان بند کلوانس و پیر عنبر و سولوز و … با پوشش گیاهی مطلوب و گونههای خوشخوراک، آب کافی و هوای معتدلتر از قشلاق و ییلاق که مساعدترین شرایط و فاکتورهای زیستی میباشد. این منطقه با مساحتی حدود 90000 هکتار و در بلندترین نقطه قله کوه سولوز و پیرعنبر 2643 متر ارتفاع دارد و رودخانه آقچای از داخل آن عبور میکند و سواحل صخرهای وجود قلعه بسطام و احداث سد قورول بر روی رودخانه آقچای و وجود مناظر طبیعی و چشماندازهای متعدد و دائمی بر زیبایی منطقه افزوده است. این منطقه در بخش صفائیه خوی واقع است و محدودیت آن
حدود اربعه
شمالاً: از پل علی شیخ بر روی رودخانه آقچای به آغباش، سنت ملا اسماعیل تا بسطام. شرقاً: از جاده بسطام به کیان، کهریز میرزا خلیل خان، چورس، دول، پیرکندی، زارعان، ایریبوجاق تا عسگرآباد خوی. جنوباً: از عسگرآباد به حمزیان، جاده میدان سفلی، میدانلار تا شاه عباس گوردیک. غرباً: جاده آسفالته از شاه عباس گوردیک از سه راهی قریس تا پل علی شیخ میباشد.
حیات وحش
از حیات وحش منطقه میتوان به کل و بز ، قوچ و میش ارمنی، گرگ، گربه وحشی، گراز، خرس، خرگوش و از انواع پرندگان انواع کبک، انواع پرندگان شکاری و لاشخورها و … اشاره کرد.
کلیسای سورپ سرکیس
کلیسای سوُرُپ سرکیس در شمال غربی شهر خوی در میدان قمسال (کشاورز) و محله قدیمی امامزاده واقع شده است. در برخی نوشتههای موجود، تاریخ بنای کلیسای خوی به سده نهم و در برخی دیگر به سده چهارم میلادی نسبت داده شده است اما با توجه به طرح یا پلان بنا و همچنین شکل ستونها و طرز دیوارسازی و نورگیرها سده چهارم میلادی برای بنیاد کلیسا درستتر به نظر میرسد. در دوره صفویه تعمیرات اساسی بر روی این کلیسا صورت گرفت که شکل فعلی این بنا، محصول آن است. پلان کلیسا تحت تأثیر پلانهای معابد ایرانی بوده و دارای دو ورودی از سمت جنوب و غرب میباشد.
این کلیسا از سال 1297 خورشیدی (1918 میلادی) به دنبال حوادث و برخوردهایی که در خوی روی داد و منجر به مهاجرت ارامنه گردید، متروک مانده است و علیرغم ثبت آن در فهرست آثار فرهنگی، مورد توجه لازم قرار نگرفته است.
موزه خوی
موزه خوی در خیابان امام کوچه نورالله خان واقع شده است. ساختمان یک طبقه این موزه به مساحت 256 متر مربع شامل دو سالن و یک تالار کوچک است که در سال 1348 خورشیدی بنا شده است و سپس در سال 1358 به منظور گسترش موزه سه تالار کوچک به آن افزوده شد. در این موزه اشیایی متعلق به پیش از تاریخ، دورههای تاریخی و آثاری مربوط به هنرهای ایرانی و مردمشناسی به نمایش گذاشته شده است. از جمله آثار ارزشمند این موزه میتوان به سنگنبشته شاه تهماسب صفوی، کتابهای خطی، سکههای دوران مختلف، گِلمهرهها و …، اشاره نمود.
مسجد مُطلِّب خان
مسجد مطلب خان در مرکز شهر خوی و در ابتدای خیابان طالقانی در فاصله حدود 30 متری بازار قدیمی شهر واقع شده است. بر اساس شواهد معماری موجود، ساختمان اولیه مسجد منسوب به دوره ایلخانی است زیرا این مسجد مانند مسجدهایی که در دوران مغول ساخته شده، روباز است. این مسجد در طول زمان بر اثر وقوع حوادث طبیعی تخریب و در دوره قاجار مجدداً و بر روی ویرانههای قدیمی بنا شد. مسجد مطلب خان از یک شبستان بزرگ و روباز با پلان مربع شکل تشکیل شده است و دور تا دور آن را حجرههای دو طبقه و شاهنشینهای بلند و ایوانی عظیم که در حال حاضر سقف آن فروریخته، فرا گرفتهاند.
مطلب خان؛ زرگر مخصوص عباس میرزا نایبالسلطنه بوده است.
ساختمان شهرداری خوی
ساختمان شهرداری خوی یکی از زیباترین بناهای تاریخی استان آذربایجان غربی است که در گذشته مورد استفاده حکمرانان و بزرگان شهر خوی بوده و به نام ارگ یا ساختمان حکومتی (شهرداری) نامیده میشد. این ساختمان در دو طبقه ساخته شده و در آن از گچبریها و نقاشیهای زیبا استفاده شده است و نشاندهنده اوج ذوق و هنر ایرانی میباشد. این بنای تاریخی در سال 1312 به عنوان نخستین ساختمان مستقل شهرداری خوی نام گرفت.
دروازه سنگی
دروازه سنگی بازمانده حصار قدیمی شهر خوی است که در شرق خیابان طالقانی و جنوب بازار قدیمی این شهر قرار دارد. این دروازه معبر ورودی و حصاری دفاعی در برابر تهاجم دشمنان بوده است. در خصوص بانی این دروازه دو نظر وجود دارد. برخی مورخین این اثر را به همسر آباقاخان؛ ایلخان مغول نسبت میدهند و برخی دیگر آن را از آثار دوره قاجار میدانند که با توجه به سبک معماری و مقایسه آن با آثار باقیمانده از دوره قاجار در تبریز و خوی، چنین به نظر میرسد این مجموعه در دوره قاجار بنا شده است. به اعتقاد کنت دو گوبینو، این دروازه به شیوه بناهای قاهره و از مرمر سیاه و سفید ساخته شده که نظیر آن در سایر نقاط ایران دیده نمیشود.
دروازه سنگی خوی با دو نوع مصالح ساخته شده است. ضلع شمالی آن که در امتداد بازار قدیمی قرار دارد، با آجر ساخته شده و طاقهای آن جناقی است. ضلع جنوبی آن نیز با سنگهای خاکستری و سیاه به صورت یک در میان، تزئین شده است و به صورت نیم دایره موزون و هماهنگ درآمده و از زیبایی خاصی برخوردار است. در زیر قوس سنگی سمت جنوب و طرفین هلال سردرِ ورودی دروازه، نقش دو شیر حجاری شده است. هنوز آثار گلولههای شلیک شده توسط مهاجمین عثمانی بر روی دیوارهای این دروازه دیده میشود.
خانه کبیری خوی
خانه کبیری در میانه بافت قدیمی شهر خوی و در ضلع شمالی کوچه امیر قرار دارد. مالک این خانه مرحوم حاج میراسماعیل کبیری بوده است و به همین مناسبت این خانه به خانه کبیری معروف شده است و در حال حاضر مالکیت بنا متعلق به سازمان میراث فرهنگی استان آذربایجان غربی است. در شمال و جنوب حیاط خانه، دو باب ساختمان دیده میشود که در دو طبقه بنا شدهاند. قسمت داخلی طبقه اول ساختمان کاملاً بدون تزئینات است و فقط در تالار آن گچبریهایی دیده میشود ولی تالار طبقه دوم که قسمت قابل توجه ساختمان محسوب میشود، با نقاشیهای گل و بوته تزئین شده و دارای ارسیهای زیبا با شیشههای رنگی است. این بنا در زمان مظفرالدین شاه قاجار احداث شده و در میان نقاشی دیواری تالار طبقه اول تاریخ 1282 خورشیدی دیده میشود.
برج شمس تبریزی
برج شمس تبریزی بر روی مزاری منسوب به شمس تبریزی در دوره صفویان ساخته شد. این بنا در محله امامزاده سید بهلول و در شمال غربی شهر خوی واقع شده است. برج یا مناره شمس تبریزی خوی از آجر ساخته شده و با شاخهای قوچ و میشهای وحشی که شاه اسماعیل صفوی در یک روز شکار کرده بود، زینت داده شده است. در قدیم دو مناره و گنبدی از طلا بر روی مزار شمس موجود بوده است ولی در حال حاضر فقط مناره معروف به «کله آهو» باقی مانده است. در ورودی مناره روزنهای مستطیل شکل با پلههایی مارپیچ دیده میشود که میتوان از آن بالا رفته و به نوک برج رسید.
آبشار بدلان
آبشار بدلان که به آبشار قزل چیر نیز معروف است، در 35 کیلومتری شهرستان خوی و 10 کیلومتری روستای بدلان در مسیر کوههای اورین واقع شده است و بیش از 50 متر ارتفاع دارد. آب سرچشمه آبشار بدلان از شکافی به داخل یک گودال غار مانند سرازیر میشود و از این معبر باریک، امکان دسترسی به بالای آبشار وجود دارد. وجود درختچههای کوچک در مجاورت آبشار، زیبایی خاصی به آن بخشیده است و به همین دلیل طبیعت بکر و زیبای این آبشار هر ساله میزبان گردشگران و علاقهمندان به طبیعت میباشد.
بازار قدیمی خوی
بازار قدیمی خوی در ضلع جنوب شرقی چهار راه مرکزی این شهر قرار دارد
در گذشته خوی دارای مرکز اقتصادی و بازاری بزرگ بوده، ولی در دورههای مختلف تاریخی به علت وجود سوانح طبیعی و انسانی، این شهر رو به نابودی گذاشت و به تدریج شهری نو و جدید درکنار آن به وجود آمد.
بازار قدیمی شهر خوی مربوط است به آبادانی دورههای اخیر، که از اواخر قرن دوازده هجری شروع شده است.
مجموعه بازار خوی از چند راسته بازار سر پوشیده، سراها، چهار سوهای خوش ترکیب و گذرهای قدیمی که بقایای بافت بزرگتری است، تشکیل شده است.
بعدها تعداد زیادی راسته بازار و کاروانسر و واحدهای مربوط به آن الحاق و از حالت اولیّه خارج شد.
با توجه به ویژگیهای معماری، اقلیمی بازار خوی، مانند بازارهای اصفهان، کرمان، اراک، فاقد تزئینات خاص گچبری و کاشیکاری و کتیبه میباشد، تنها در بعضی قسمتها، مخصوصا در چهار سوهای آن نظم و دقّت قابل توجهی در کاربرد و رگه چینی آجر، به کار رفته است.
در گذشته سنگفرش زیبایی کف بازار را پوشانده بود، لوله کشی آب شرب نیز درست از وسط بازار میگذشت و قسمت شمالی و جنوبی شهر را به هم وصل میکرد.
شهرستان خوی، طبق شواهد و قرائن متعدد از شهرهای قدیمی آذربایجانغربی است. بازار خوی از زمان زندیه به بعد مخصوصا بیشتر قسمتهای آن به دستور عبّاس میرزا نائب السّطنه، ساخته شده است. که مجموعه ای بسیار زیبا و دیدنی است.
این مجموعه، در حال حاضر از چند راسته بازار سر پوشیده و سراها و میدانهای قدیمی که بازمانده بافت بزرگتری میباشد، تشکیل شده و بعدها مقدار زیادی راسته بازار و کاروانسراها وسایر واحدی های مربوط، نوسازی و از حالت اولیّه خارج شده، ولی همین مقدار از بازار که مجموع متناسب و هماهنگ می باشد، از آثار با ارزش میراث فرهنگی استان است.
مصالحی که در ساختمان بازار به کار رفته عبارتند از: ملاط گچ و خاک و آجر. در قسمت پی نیز از سنگ استفاده شده است.
از قسمتهای قابل توجّه این بازار میتوان به این نکته اشاره کرد که، هر کدام از راستهها، مربوط به شغل معینی بوده مانند: بازار مسگرها، بورکچی بازار، بازار زرگرها، خرازی بازار، فرشچی بازار و…